زنان فقیر به‌علت ناتوانی در مصرف كالا و نشانه‌هایی كه معمولا دلالت بر یك زندگی شایسته دارد، در بسیاری از جمع‌ها و محافل احساس شرم می‌كنند یكی از عوامل كلیدی در طرد اجتماعی زنان فقیر شهری، ضعف سرمایه فرهنگی اسـت

زنان شهری فقیر با  طرد اجتماعی روبرو هستند

سلامت نیوز: «همین دیروز نیاز شدید به بیست تومن پول داشتم. زنگ زدم به همسایه قبلـی كـه آرایشگاه داره، بهش می‌گم: می‌تونی بهم كمك كنی تا چند روز دیگه كه یارانه گرفتم پـس بدم. برگشته می‌گه: «طلا یا امانتی داری پیشم بذاری؟»


به گزارش سلامت نیوز، شهروند نوشت: زهرا ٣٧ساله است و این طعنه را فراموش نکرده. زهرا همواره در معرض طعنه‌زنی است به خاطر فقری که زندگی‌اش را رها نمی‌کند.
١٦ زن كه همسرانشان ازكارافتاده، مریض، بی‌درآمد یا زندانی هستند. ١٠ زن بی‌شوهر (بیوه یا مطلقه) و ٦ دختر جوان مجرد. همه این‌ زنان به نوعی و به دلیلی احساس طردشدگی دارند.
زهرا، تحصیلات ابتدایی دارد و خانه‌دار است. می‌گوید: شوهرم نمی‌ذاره چیزی كه دوست دارم و رنگی كه دوست دارم بپوشـم، همیشه حس می‌كنم لباسی ندارم بپوشم. واسه همین تا جایی كـه بتـونم بهونـه میارم كه سرما خوردم، بدنم درد می‌كنه یا سردرد دارم و به مهمونی نمی‌رم.
«محدودیت‌های مادی» بیانگر این است كه فقر به‌خودی‌خود، مانع از شكل‌گیری انسـجام و ادغام اجتماعی در بسیاری از حوزه‌های زندگی اجتماعی می‌شود و از سه مفهوم اولیه «ناتوانی در مصرف كالا» «ناتوانی در تبادل هدایا» و «ناتوانی در دسترسی به خدمات اساسـی» تشـكیل می‌شود.


رضا مجرب‌قوشچی، محمدجواد زاهدی، روانه دانش و فیروز راد که موضوع طرد زنان از اجتماع را بررسی کرده‌اند، می‌گویند: زنان فقیر به‌علت ناتوانی در مصرف كالا و نشانه‌هـایی كـه معمـولا دلالـت بـر یـك زنـدگی شایسته دارد، در بسیاری از جمع‌ها و محافل احساس شرم می‌كنند و سعی می‌كننـد كمتـر در آنها حضور یابند.» جامعه آماری این تحقیق شامل همه زنان و دختران تحت پوشش كمیته امداد شهرسـتان ارومیـه در‌ سال ١٣٩٥ است كه تعدادشان در این ‌سال ٤١‌هزارو٦٢ نفـر بـود. علـت انتخـاب این زنان این است كه افراد تحت پوشش این سازمان، هم از نظر معیارهای ایـن سـازمان دولتی و هم از نظر شـهروندان جامعـه، فقیـر شـمرده مـی‌شـوند. طبق یافته‌های این تحقیق پنج علت اصلی شامل ١-رویكرد منفـی بـه فقـرا، ٢-طـرد ناشـی از تجرد، ٣-محدودیت‌های مادی فقر، ٤-فقدان سـرمایه فرهنگـی و ٥-حـوادث منفـی زنـدگی بـر شكل‌گیری طرد اجتماعی در زندگی زنان فقیر شهری تأثیر دارد.


در بین بخش‌های مختلف جامعه، زنان ازجمله گـروه‌هـایی هسـتند كـه بـه دلایـل مختلـف، به مثابه یكی از گروه‌های هدف در معرض طرد اجتماعی قرار دارنـد. در بسـیاری از اجتماعـات سنتی، زنان كمتر از مردان در مكان‌های عمومی دیده می‌شـوند و صدایشـان به گوش می‌رسد. مشاركت زنان در بعضی فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی محدود به نقـش‌هـای زنانـه و سـنتی است؛ مثلا، درخصوص حضور زنان در بازارهای مالی كشور، مشـخص شـده كـه بـیش از یك‌چهارم زنان هیچ ارتباطی با نظام بانكی ندارند و از حدود ٤٠‌درصد زنانی كه بـه درخواسـت وام نیاز داشتند، ٥ /١١‌درصد تقاضای وام كرده و فقط ٦/٥‌درصد موفق به دریافت وام شـده‌اند. همچنین، شواهد آماری نشان‌دهنده محدودیت تنوع شـغلی و فرصـت‌هـای كمتـر ارتقـای شغلی برای زنان است، ضمن این‌كه مشاركت سیاسی زنان در مقایسه با مردان كمتر اسـت.


در فهم مسائل زنان و مهمتر از آن تدوین سیاست‌های اجتمـاعی مـرتبط بـا آن بایـد توجه داشت كه زنان جمعیت همگن نیستند و از لحاظ طرد اجتماعی نیز همـه آنهـا بـه یـك اندازه دچار این پدیده نیستند. در بین گروه‌هـای مختلـف زنـان، زنـان فقیـر شـهری عـلاوه بـر محدودبودن در نقش‌های خاص، به علـت فقـر و تنگدسـتی در معـرض طـرد و حاشـیه‌نشـینی بیشتری نسبت به حیات اجتماعی قرار دارند. فقر یكی از بنیان‌های اصلی طرد اجتماعی اسـت و در بسیاری از كشورهای جهان، فقر و طرد اجتماعی درهم تنیده شده‌اند. با این‌كه این دو پدیده از لحاظ ویژگی‌ها و ابعاد مفهومی مجزا هستند و فقیربودن لزوما به معنای مطرودبـودن نیسـت. فقر به شیوه‌های مختلف كیفیت زندگی افـراد را تحـت تـأثیر قـرار داده و احتمـال حاشیه‌نشینی و طرد اجتماعی را افزایش می‌دهد.
شرم حضور
سریه ٣٥ساله، دیپلمه و خانه‌دار است، او می‌گوید: «بعد از به دنیا اومدن دومین دخترم، رفتم كـلاس خیـاطی. خیلـی علاقـه داشـتم و الگوهای دامن رو یاد گرفتم، ولی پول نداشتم كه بتـونم پارچـه بخـرم و الگوهـا رو روی پارچه بیارم. دیگه خجالت كشیدم و سر كلاس‌هام نرفتم.» این زنان همچنین در شبكه روابط خود با دیگران، قدرت عمل به انتظارات متقابـل و مبادله‌های مادی و نمادین را ندارند و خودشان به‌صورت داوطلبانـه از مشـاركت در ایـن‌گونـه مبادله‌ها اجتناب می‌كنند. این طردها خودخواسته نیستند و زنـان فقیر تحـت فشـار انتظـارات اجتمـاعی، طرد غیرارادی را تجربه می‌كنند.


عزیزه ٤٤ساله، تحصیلات راهنمایی دارد و خانه‌دار است. زیاد اتفاق افتاده که مثلا به مراسمی مانند عروسی یا جشنی دعوت شده، اما نـرفته، چـون مشكل مالی داشته است و نمی‌توانسته دست خالی برود. او در این مواقع بهانه‌های مختلفی برای نرفتن جور می‌کند. «بعضی مواقع هم در صورت شركت در چنین انتظارات متقابلی، سازوكارهای روانی و زبانی طرد بـه كناره‌گیری آنها از روابط و حوزه‌های اجتماعی منجر می‌شود.»
مهسا دانشجوی ٢٢ساله می‌گوید: توی عروسی دخترخاله‌ام زندایی‌ام اونقدر با كنایه به لباس‌های من و كـادویی كـه دادیم تاكید كرد كه من برای شام نموندم و به بهونه درس برگشتم خونه.»
در پژوهشی که به بررسی طرد زنان فقیر شهری تحت پوشش كمیته امداد شهرستان ارومیه پرداخته، تاکید می‌شود ناتوانی در دسترسی به خدمات اساسی عامل دیگـری اسـت كـه باعـث طـرد زنـان فقیـر شهری می‌شود. «به نظر می‌رسد داشتن حداقل توان مالی، شرط اولیه و مهـم اسـتفاده از منـابع، فرصت‌ها و خدمات اساسی مثل مراكز درمانی، خدمات بانكی، مكان‌های تفریحی و... است.»
اكرم ٤٣ساله، بی‌سواد و خانه‌دار است. صاحب كار قبلی‌اش به او تهمت زد و آزارش داد، اما او شکایت نکرد. «مفت و مجانی که دادگاه به كار آدم نمی‌رسه. نمی‌تـونم پیگیـری كـنم. بایـد پول فـیش بریزی، من هم كه پول و بودجه كافی نداشتم، پیگیر (شكایت) نشدم». مرضیه ٣١ساله به جلسات انجمن اولیای مدرسه نمی‌رود، چون هراس این را دارد که از او برای کمک به مدرسه وجه نقد بخواهند. مینا هم بیمار است و نیازمند چکاپ، اما به خاطر هزینه‌های درمان نمی‌تواند به پزشک مراجعه کند.

ضعف سرمایه فرهنگی


یكی از عوامل كلیدی در طرد اجتماعی زنان فقیر شهری، ضـعف سـرمایه فرهنگـی اسـت. ایـن مقوله كلان از دو مفهوم اولیه «بی‌سوادی» و «فقـدان مهـارت‌هـای حرفـه‌ای» تشـكیل شـده و بیانگر آن است كه زنان فقیر به دلیل سواد ناكافی، نداشتن مهارت‌ها و توانمنـدی‌هـای شـغلی و حرفه‌ای از مشاركت فعال در حوزه‌های مختلف اجتماعی به‌ ویژه حوزه‌های رسمی طرد شده‌انـد.
سیما خانه‌دار است و بی‌سواد. می‌گوید خیلی جاها چوب بی‌سوادی را خورده. «حداقل اگـر راهنمـایی خونـده بـودم، الان پیش یه دكتر منشی می‌شدم.»
عاطفه ٥٥ساله است. بی‌سواد و خانه‌دار. می‌گوید برای شركت در انجمن اولیای مدارس از همه مهمتر داشتن سواد درست و حسابی است که او ندارد: «بعضی مواقع نداشتن سواد حتی بر یادگیری مهارت‌هـای حرفـه‌ای نیـز تـأثیر مـی‌گـذارد و تـلاش برای ادغام را بی‌نتیجه می‌كند.»
مریم ٣٥ساله تحصیلات سوم راهنمایی دارد و خانه‌دار است، با مشكلات فراوان دوره آرایشگری را گذراند، اما به خاطر نداشتن سواد دچار مشكل شد. بعضـی از اصطلاحات انگلیسی را نمی‌دانست. «چـون نمـی‌تونسـتم یـاد بگیـرم، رهاش كـردم.»
در تحقیق طرد اجتماعی در زندگی زنان فقیر شهری سه نفر از زنان مشاغل موقتی داشتند: یك نفر آرایشگر مبتدی، یك نفر نگهداری از زن سالمند در منزل و یك نفر كار پاره‌وقت در شركتی خصوصی. بقیه زنان خانه‌دار بودند.


در این بررسی آمده است: ‌در زندگی این زنان فقر عاملی است كه باعث طـرد آنهـا از بعضـی حوزه‌های اجتماعی می‌شود. زیستن در فقر ذاتا خصلت بدنام‌كنندگی دارد و زنان فقیر به علـت فقیربودن به دیده ظن و تردید نگریسته می‌شوند. آنها به علت فقیـربـودن تجربـه‌هـای تلـخ و طعنه‌آمیزی از روابط خود با دیگران دارند.» مثل مریم ٣٠ساله: «همسایه‌های قبلی طعنه زیادی می‌زدن. مثلا می‌گفـتن «بـدبخت چـرا مـی‌گـذاری بچه‌دار بشی؟ خیلی وضعت خوبه؟» یا می‌گفتن: «بابا این وضعش خوبه، یارانه می‌گیـره، سبد كالا می‌گیره.» این حرف‌ها اذیتم می‌كرد. واقعا داغونم كرد این حرف‌ها. باعث شـد از همه ببرم و رابطه‌م رو قطع كنم.»


«فقرا به مثابه تهدید» بیانگر این است كه معاشرت با زنان فقیـر از سـوی دیگـران همچـون تهدیدی بر كسر شأن اجتماعی و احترام آنها تصور می‌شـود. چنـین تصـوری باعـث مـی‌شـود پیوندهای اجتماعی صمیمی و نزدیك با آنها كمتر شكل گیرد. معصومه ٥٢سـاله، بـی‌سـواد و خانه‌دار در مورد علت دوری جستن فرزند پسرش می‌گوید: پسرم می‌گه: «نمی‌خـوام بـا خـانواده‌ای رفـ‌‌ت‌وآمـد كـنم كـه هـیچ‌كـس تحـویلش نمی‌گیره. آبروم پیش دوستام می‌ره.» من بهش می‌گم: «ما نیازی بـه پولـت نـداریم. فقط به ما سر بزن.» ولی اون می‌گه: «همسرم اجازه نمی‌ده و می‌گه خانواده تـو از قشـر پایین هستن.»
«بی‌اعتمادی به فقرا»، «نگرش به فقرا به مثابـه تهدیـد» و «طعنه‌زنی به فقرا» همه‌شان نمونه‌هایی از رویکرد منفی به فقراست. مفهوم بی‌اعتمادی بـه فقـرا بیـانگر ایـن اسـت كـه در زندگی روزمره، اعتماد معمول و كافی به این دسته از زنان وجود ندارد. لذا در مواقـع نیـاز (مـثلا قرض گرفتن، نیاز به ضمانت وام و...) كمك و همكاری لازم با آنها نمـی‌شـود. ایـن تصـور وجود دارد كه در آینده آنها نخواهند توانست كمك مادی را جبران كنند.


طرد ناشی از تجرد


زنان فقیر كه بیشتر در نقش‌های سنتی محدودند، امنیت و اعتبار اجتماعی‌شان را از طریـق ازدواج و بودن كنار همسرانشان به دست می‌آورند و با از دست دادن همسر یا جداشدن از او در معرض ارزیابی منفی و در نهایت طرد از انواع روابط یا فعالیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرنـد. بایـد توجه كرد كه این دسته از زنان به علت ساختار حاكم بر زندگی‌شان اكثرا در حوزه‌ها و مشـاغل غیررسمی حضور دارند و در این حوزه‌ها در مقابل نگرش‌های منفی آسیب‌پذیرند؛ مثلا، یـك زن بدون شوهر در بعضی عرصه‌ها ممكن است همانند یك دردسر نگریسته شود و این نـوع نگـرش در نهایت به طرد وی منجر می‌شود. پروانه ٢٨ساله، دیپلمه و مجـرد در مـورد تجربـه اخـراج از شغل غیررسمی‌اش می‌گوید: وقتی جویای قضیه شدم و پرسیدم كه من كارم خیلی خوب بود، چرا اخراجم کردید؟ صاحب‌كارم گفت كه این خونواده می‌گه ما پسر مجـرد داریـم و دوست نداریم زن جوون بفرستید برای كار. یا حداقل كسی رو بفرستید كه بـا همسـرش بیاد و دونفری كار كنن. در مواقع دیگر، حضور زنان بدون شوهر در بعضی عرصه‌هـا فرصـتی بـرای كـامجویی بـرای مردان نگریسته می‌شود. درهرحال، حتی زمانی كه به‌عنوان عامـل نگرانـی یـا فرصـت نگریسـته نشود، خود تجرد باعث آسیب‌پذیری و درنهایت طرد آنها از بعضی امتیازها می‌شـود.


رقیـه ٢٣ساله، به‌تازگی مدرك لیسانس گرفته و مجرد است، می‌گوید: «هرجا می‌رم كار كنم، می‌پرسن مجردی یا متأهل؟... وقتـی مـی‌گـم مجـردم، همـه برنامه‌ها عوض می‌شه.»
رفتارهای طردآمیز نسبت به یك زن مجرد، به ویژه هنگامی كه فقرش آشكار شود، با شـدت بیشتری صورت می‌گیرد. فاطمه ٤٠ساله، دارای تحصیلات راهنمایی و خانـه‌دار، كـه بـه تـازگی طلاق گرفته و حضانت فرزند خردسالش را برعهده گرفته، می‌گوید: یه روز تصمیم گرفتم برم یه خونه برای خودم اجاره كنم. وقتی گفتم شوهر نـدارم و وضعیت مالی خودم رو گفتم، انگار كه جذام دارم. همه بنگاه‌هـا جـواب رد دادن.
مردسالاری و طرد زنان از اجتماع
مردسالاری نیز از عوامل دیگـر طـرد زنـان فقیـر اسـت. در زنـدگی بعضـی از زنـان، تصمیمات و كنترل مردان خانواده (به ویژه همسر یا پسران بزرگسال) باعث طرد آنها از بعضی فرصـت‌هـا، منـابع و ارتباطـات مـی‌شـود. كنتـرل مـردان خـانواده گـاهی بـه‌صـورت مسـتقیم (دستور دادن، اجازه‌ ندادن...) و گاه به‌شكل غیرمستقیم از طریق كنترل لبـاس، خرجـی‌نـدادن و... انجام می‌گیرد.


گاهی هم حوادث منفی زندگی خودشان مسبب حوادث منفی دیگری در زندگی می‌شوند. «حـوادث منفی زندگی» از دو مفهوم «اثر ذاتی حوادث منفی» و «شرم ناشی از حـوادث منفـی» تشـكیل می‌شود. منظور از «اثر ذاتی حوادث منفی»، تأثیر حادثه منفی در قطع پیوندهای اجتمـاعی یا گسست از فرصت‌ها و منابع است. فاطمه ٤٨ساله، بی‌سواد و خانه‌دار می‌گوید: اقوام كه تا خونه داشتم و شوهر، همه‌شون رفت‌وآمد می‌كردن. همین كه جدا شـدم من رو ترك كردن.»
همسر معصـومه ٣٠سـاله، زندانی است و نـوزادش بـه‌تـازگی بـه دلیـل بیمـاری زردی و كم‌خونی و ضعف در مراقبت فوت كرده، او می‌گوید: می‌خوام بگم خودم رفت‌وآمد نمی‌كنم. چون پیش همسایه‌هـا سـرافكنده هسـتم. از سوال‌هاشون می‌ترسم. اگه بپرسـن چـرا بچـه‌ت مـرد چـی بگـم؟ یـا بپرسـن همسـرت كجاست؟ چی بگم؟
صدیقه ٥٢ساله، بی‌سواد و خانه‌دار می‌گوید: «به‌جز با خدای خودم با هیچ‌كس مشورت نمی‌كنم. مشكلم رو خودم حل مـی‌كـنم و با همسر زمین‌گیرم مشورت می‌كنم.» مهری ٤٦ساله، بی‌سواد و خانه‌دار می‌گوید: «همه مثل من یه‌جور بدبختی دارن. وضعشون طوری نیست كه بتونن كمك بكنن.»
مفهوم «فقر بین‌نسلی» نشان‌دهنده این است كه فقر زنـان مطالعـه‌شـده پدیـده‌ای مـوقتی نیست و در دوره‌های طولانی تداوم داشته و به‌تدریج منابع و فرصت‌های ادغـام زنـان فقیـر را بـه تحلیل برده است.


لیلا ٢٠ساله، مجرد و دانشجو می‌گوید: من الان توی یه شهر غریب با‌ هزار مصیبت و قسم تونستم ثبـت‌نـام كـنم و خوابگـاه بگیرم. یك (قطعه) طلا داشتم كه فروختم و دو تـرم رو بـه این‌جـا رسـوندم... مـن گـدا نیستم، ولی حاضرم گدایی كنم تا درس بخونم. می‌ترسم نتونم درسم رو ادامه بدم. مفهوم «ابراز وفاداری» نیز بیانگر كوشش‌هایی است كه بعضی مواقع جهت تقویت پیوندهای اجتماعی شكننده از سوی زنان فقیر به كار می‌رود. اعظم ٢٧ساله، مجرد و دیپلمـه كـه از یـك زن سالمند پرستاری می‌كند، می‌گوید: «تو این خونه كه (به‌عنوان) همدم میام، اوایل (رفتار) خانمم خیلی سرد بود و باهـام حرف نمی‌زد... از دخترهاش غذای مورد علاقـه‌اش رو پرسـیدم و بـراش مـی‌پخـتم... بـا این‌كه وظیفه‌ام نبود. كم‌كم ازش خواستم باهام بیرون بیاد. اوایل خیلی سـخت بـود، امـا بعدها انگار به دلش نشسته بودم. الان دیگه مثل دخترش شدم.» البته در بسیاری از مواقع تـلاش زنـان فقیـر بـرای ادغـام مجـدد و حضـور در عرصـه‌هـای اجتماعی موفقیت‌آمیز نیست.


در زندگی زنان مطالعه‌شده مشاهده می‌شود كه به دنبال حاشیه‌نشینی اجتماعی و رانده‌شدن از بعضی روابط و حوزه‌هـای اجتمـاعی، تمایل به انزواگزینی به وجود مـی‌آیـد. بـه ایـن شـكل كـه زنـان فقیـر در واكـنش بـه وضـعیت طردشدگی، به‌تدریج خودشان سطح روابط و رفت‌وآمدهای خصوصـی و خـانگی‌شـان را كـاهش می‌دهند و روابط خود را با دیگران بسیار محدود می‌كنند.
پروانه ٤٣ساله، زیر دیپلم و خانه‌دار كه به تازگی دخترش طلاق گرفتـه و مكـررا رفتارهـای طردآمیز از سوی دیگران را تجربه كرده: «هروقت می‌رم بیرون، نگران نگاه‌هـای همسـایه‌هـا هسـتم... از وقتـی دختـرم تـوی زندگی‌اش شكست خورده و طلاق گرفته و به خونه برگشته، نگاه مردم به ما عوض و رابطه‌مون سردتر شده. حرف‌های نامربوط پشـت سـر بچـه‌ام مـی‌زنـن... تـازگی‌هـا از همسایه‌ها، از همه، متنفر شدم نمی‌خوام هیچ‌كس رو ببینم.


«ترس» (ترس از تحقیرشدن، طعنه‌ها، بی‌احترامـی و...) و «احسـاس معـذب بـودن» از سـایر پیامدهای طرد اجتماعی است كه در زندگی زنان فقیر مطالعه‌شده مشاهده می‌شود. باید اشـاره كرد كه طعنه‌ها و تحقیرها علت طرد هستند، ولی به دنبال تجربه‌های منفی طرد، تـرس و نگرانی شكل می‌گیرد كه ضمن بازتولید طرد، از پیامدهای روانی طـرد نیـز اسـت. سـمیه ٤٦ساله، بی‌سواد و خانه‌دار كه همسرش فوت كرده، در مـورد علـت كنـاره‌گیـری از بعضـی روابـط خانگی و خصوصی‌اش می‌گوید: بد برداشت می‌كنن. می‌گن این زن شوهر نداره می‌ره خونه فلانـی. مـن از حـرف و حدیث می‌ترسم.»
احساس معذب بودن نیز بعضی مواقع به دنبال تجربه رفتارهـای طردآمیـز شـكل مـی‌گیـرد. طیبه ٣٤ساله، دیپلمه و خانه‌دار می‌گوید: «چند بار جلسه اولیای مدرسه دخترم بود، نتونستم برم و چند بـار از مدرسـه دختـر بزرگم دعوت كردند، نتونستم برم. احساس بدی دارم. با حركات و رفتـار مـردم احسـاس می‌كنم همه از جریان زندگی‌ام (حوادث منفی زندگی) باخبرن.» نادره ٤٥ساله، بی‌سواد و خانه‌دار می‌گوید: «من هم دوست داشتم راحت به مجلسی برم و بدون خجالت و سرافكندگی سر بلنـد كنم. فقط از شركت در مراسم معذب هستم، چون پول كافی ندارم مثل مـردم بپوشـم، سواد كافی ندارم مثل مردم حرف بزنم. فكر می‌كنم اكثر مردم دنبال مادیـات هسـتن و من رو تو خودشون راه نمی‌دن. به‌طوركلی پیامدهای طرد اجتماعی برای زنان فقیر منفی است. این پیامدها به تدریج باعـث تحكیم و تداوم طرد اجتماعی و موقعیت حاشیه‌ای زنان فقیر می‌شود.


حمایت از طردشدگان


پژوهشگران و محققان پس از بررسی نتیجه می‌گیرند که راهکار حذف حاشیه‌نشینی و طرد زنان فقیر اقـداماتی در سـطح فـردی، نهادی و اجتماعی است. طرد آنها صـرفا بـا اقـدام خـود آنهـا از بـین نمـی‌رود. ایـن دسته از زنان شهری، علاوه بر محرومیت‌های ناشی از فقر درآمدی، دچار انـواع محرومیـت‌هـای مزمن (مثل محرومیت‌های ناشی از تبعیض، اخـراج یـا بیكـاری، بیمـاری‌هـای مـزمن یـا حـاد، بی‌سوادی و كم‌سوادی، فقدان مهارت‌های حرفـه‌ای، انـزوا و...) هسـتند. چنـین وضـعیتی، لـزوم توانمندسازی روانی، اجتماعی و فرهنگی زنان فقیر را مطرح می‌كند. تحقیـق حاضـر اگرچـه در سطح خرد و زندگی روزمره به مطالعه طرد اجتماعی زنان فقیـر پرداختـه، ولـی نبایـد از نقش سازمان‌ها و نهادهای كـلان جامعـه در شـكل‌گیـری پدیـده طـرد اجتمـاعی غافـل مانـد. بررسی درخصوص نقش این‌گونه عوامل می‌تواند تحقیقات سـطح خرد را تكمیـل كنـد. همچنین گروه‌های جمعیتی دیگری نیز وجود دارد كه در معـرض طـرد اجتمـاعی قـرار دارنـد (همچـون جوانان، كودكان خیابانی، افراد مبتلا به ایدز، گروه‌های قومی، زبانی و... ) كه باید مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرند.
**
بنابر آنچه آمد، واقعیات روابط اجتماعی در زندگی روزمره نشان‌دهنده وجود شـكل‌هـایی از طـرد اجتماعی در زندگی زنان شهری است و این وضعیت در زندگی زنان فقیر، به علت رابطـه فقـر و طرد اجتماعی، محسوس‌تر و گسترده‌تر است. ایـن گـروه از زنـان شـبكه روابـط اجتمـاعی بسـیار محـدودی دارنـد، میـزان اعتمادشان بسیار پایین و فرصت‌هایشان برای كسب مهارت و كاركردن بسیار كمتـر اسـت. در پژوهش دیگری كه بر این بخش از زنان شهری انجام گرفت، مشخص شد كه در زندگی ایـن زنـان، عـلاوه بـر عناصـر عمـومی فقــر (همچـون مسـكن) مسائل متعـدد دیگـری همچــون مسـئولیت‌گریـزی، مشـاركت‌گریـزی، ازدواج اجبـاری، خطرپـذیری پـایین و... وجـود دارد كـه نشان‌دهنده وجود شكل‌های گوناگون طرد اجتماعی در زنـدگی آنهاسـت. درواقـع، ایـن گروه از زنان، از آسیب‌پذیرترین اعضای جامعه‌اند. یكی از تحقیقات داخلـی كـه در ایـن حوزه انجام گرفته، پژوهش فیروزآبادی و صادقی بر زنـان فقیـر روسـتایی اسـت.

آنهـا در بخشی از یافته‌های خود و در رتبه‌بندی ابعاد طرد نشان دادنـد كـه ایـن گـروه از زنـان در بعـد «حمایت بین گروهی» طرد شدید و در بعد «شرمسـاری اجتمـاعی و مشـاركت غیررسـمی» طـرد خفیفی را نسبت به سایر ابعاد طرد تجربه می‌كنند. محققان در تحقیق دیگری بـه بررسی میزان طرد اجتماعی برحسب اشتغال و محل اقامت پرداختند و به ایـن نتیجـه رسـیدند كه زنان فقیر شاغل و بومی نسـبت بـه زنـان غیرشـاغل و مهـاجر در بعضـی از ابعـاد، همچـون شبكه‌های حمایتی درون‌گروهی و بین‌گروهی، میزان طرد كمتری را تجربه می‌كنند. در تحقیـق دیگری از همین پژوهشگران مشخص شـد كـه برخـی از گـروه‌هـای اجتمـاعی نظیـر كودكـان، سالخوردگان، معلولان و اقلیت‌های قومی و دینی در عرصه تبلیغات سیاسی بشدت در معرض طرد قرار دارند.
پژوهش دیگری با رویكرد طرد اجتماعی بـه مطالعـه میـزان احسـاس طـرد اجتماعی بین جمعیت كشور تركیه پرداخت و نشان داد كه ٢٥درصد از جمعیـت مطالعـه‌شـده احساس طرد اجتماعی می‌كنند و بین این جمعیت به ترتیب افراد فقیر، بی‌سواد، مسن، مجـرد و افراد فاقد مسكن بیشترین احساس طرد را دارند.

تحقیق دیگری در ژاپـن نشـان داد بخـش‌هـایی از جمعیـت كـه در مقابـل طـرد اجتماعی بیشترین آسیب‌پذیری را دارند، لزوما در فقر درآمدی قرار ندارند. طبـق نتـایج این تحقیـق، محرومیت در مراحل اولیه زندگی بر بعضی از ابعاد طرد در بزرگسالی، حتی پس از كنترل درآمد، شغل و وضعیت تاهل تأثیر دارد. به طوركلی، مطالعات انجام‌گرفته نشـان مـی‌دهنـد كـه طـرد اجتمـاعی پدیـده‌ای پیچیـده، چندبعدی و در شكل‌های گوناگون است. بعضی از آنها دیده نمی‌شوند، اما احساس مـی‌شـوند. برخی دیگر رؤیت می‌شوند، اما كسی در مورد آن صحبت نمی‌كند و بالاخره، بعضی از شـكل‌هـا كاملا پنهان‌اند و ما شاید حتی وجود آنها را حدس نمی‌زنیم. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha